این روزنامه در حالی که روتیتر خود را به نام رهبر انقلاب زده اما تیتر را از سخنان رئیس جمهور انتخاب کرده است.
قانون در روتیتر خبر اول خود نوشته است: "رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی:" و در حالی که بر اساس اصول ساده خبری پس از گذاشتن "دو نقطه" نقل قول مستقیم درج میشود، این روزنامه در اقدامی عجیب اقدام به درج سخنان روحانی به عنوان تیتر کرده است؛ به طوری که اکنون مخاطب در نتیجه این اشتباه تصور می کند تیتر "باورهای دینی از خرافهگرایی و افراطیگری فاصله بگیرد" بخشی از سخنان رهبر انقلاب است.
در واقع در حالت خوشبینانه به نظر میرسد، شورای تیتر و مدیران روزنامه قانون با وجود ادعای حرفهگری، چندان با اصول ساده خبری آشنا نیستند.
اکنون باید دید این روزنامه حامی وزیر دادگستری دولت(پورمحمدی)، اشتباه فاحش خود را در شماره بعدی اصلاح و از مخاطبان به اشتباه افتاده خود عذرخواهی میکند؟
از قدیم گفتهاند: «هیچ بقالی نمیگوید ماست من ترش است!» بر همین مبنا و به استناد تجارب تاریخی، میتوان گفت: «هیچ فتنهگری نمیگوید من بدهکارم!» آری، فتنهگران اگر اهل تکلیف بودند و خود را متعهد به منافع ملی و قانون میدانستند، هرگز فتنهگر نمیشدند. فتنهگران اگر حقگرا بودند و خود را متعهد به رعایت حقوق دیگران و بهویژه حقوق مردم و نظام میدانستند، هرگز فتنهگر نمیشدند و در نهایت اینکه، اگر فتنهگران در نهادشان، احساس بدهکاری به انقلاب، مردم و نظام داشتند، هرگز فتنهگر نمیشدند. فتنهگران، به این دلیل فتنهگر شدند که خود را همواره طلبکار میدانند؛ آنان طلبکارند و این مردم، انقلاب و نظام هستند که به آنان بدهکارند. آنان وقتی پا به عرصه انتخابات گذاشتند، رأی مردم را حق خود میدانستند و مردم باید به آنان رأی میدادند. مسئولان انتخابات هم نباید آرای مردم را میشمردند و چون ریاستجمهوری حق آنان بود، باید نامزد فتنهگران صاحب حق را پیروز انتخابات اعلام میکردند! حال که در روز 23 خرداد سال 1388، دستاندرکاران انتخابات اعم از شورای نگهبان و وزارت کشور، با نادیده انگاشتن حق فتنهگران، منتخب مردم را پیروز انتخابات اعلام کردند، باید به فتنهگران حق داد که در راستای رسیدن به حق خودشان، کشور را به آشوب بکشانند، باید به آنان حق داد که با بیگانگان، تمامی جریانهای ضدانقلابی اعم از سلطنتطلبان، بهائیها، منافقین و… همدست شوند و با به راه انداختن تجمعات و به آتش کشیدن اموال عمومی و حتی اموال مردم، با حمله به نیروهای حافظ نظم و امنیت، با طرحهای کشتهسازی و… نظام اسلامی را وادار به عقبنشینی و ابطال انتخابات کنند تا آنان به حق مورد نظرشان برسند. به هر حال، آنان طلبکار هستند و این نظام اسلامی بود که طلب آنان را ادا نکرد! اینک و پس از گذشت بیش از چهار سال از دوران فتنهگری فتنهگران در انتخابات سال 1388، اتفاق عجیبی رخ داده است. آن اتفاق عجیب این است که یکی از فتنهگران سال 88، برخلاف روحیه همواره طلبکارانه فتنهگران تاریخ، آمده و با بزرگواری، از گذشت سخن میگوید! داستان چیست؟ داستان، بسیار عجیب و شنیدنی است. روز یکشنبه هفته گذشته، روزنامه اعتماد متعلق به اردوگاه اصلاحطلبان، مصاحبهای را با محمدرضا خاتمی منتشر ساخت. محمدرضا خاتمی از فعالان فتنه سال 88 و برادر یکی از سران فتنه (سیدمحمد خاتمی)، در این مصاحبه میگوید: اصلاحطلبان از طلب خود در سال 88 از نظام گذشتند!
این سخنان بدان معنا است که ریاستجمهوری سال 88 حق آنان بوده و آنان از این بابت از نظام طلبکار بودهاند. این سخن بدان معناست که تمام اقدامات ضدامنیتی برخی اصلاحطلبان طی هشت ماه فتنهانگیزی، حق آنان بوده است و نظام نباید با آنان برخورد میکرد. حال که زمانی از آن ایام گذشته، باید برگذشتهها صلوات فرستاد و از یک طرف، فتنهگران از طلب خود از نظام گذشت کنند و از طرف دیگر هم، نظام اشتباهات خود را را با رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی، آزاد کردن تمامی زندانیان فتنه 88 و دلجویی از آنان و همچنین فراهم ساختن اوضاع برای ورود این جماعت به ساختار قدرت جبران کند. چه اشکالی دارد که چنین معاملهای سرگیرد؟
حالا اگر از نظر قانون و شرع مقدس اسلام، این فتنهگران خیانت هم مرتکب شده باشند و حکم آنان اعدام باشد، میتوان با تساهل و تسامح از این حکم الهی عبور کرد و آن را نادیده انگاشت. بهراستی چه ضرورتی دارد در اوضاعی که عدهای دنبال گذشت از طلب خود از نظام هستند، خطیب محترم نماز جمعه، سخن از اعدام فتنهگران بر زبان جاری سازد؟!
چه ضرورتی دارد وقتی افرادی در تلاش هستند که مقدمهسازی برای رفع حصر از فتنهگران کنند، کسانی دست به قلم شوند و با نگارش سرمقاله و یادداشت، به بازخوانی خیانتها و جنایتهای فتنهگران سال 88 بپردازند؟ واقعاً چه نیازی است که عدهای در پاسخ به علی مطهری که مدعی است:«1ـ آیتالله جنتی با سخنانش در نماز جمعه مبنی بر حکم اعدام فتنهگران، بر طبل تفرقه و خشونت و افراط میکوبد! 2ـ آقایان موسوی و کروبی به نتیجه انتخابات سال 88 معترض بوده و آن انتخابات را از اساس باطل میدانستند و دلایل متعدد خود را نیز به مرجع قانونی ارائه کردند! 3ـ بیتجربگی و کینهورزی و انتقامجویی مدیران بحران از حوادث سال 78 نشئت میگرفت»، پاسخ دهند و با ادله قانونی، از سخنان آیتالله جنتی دفاع کنند؟
آیا واقعاً ضرورت دارد که تلاش کنیم و برای مردم این موضوع را تبیین کنیم که حکم آقایان موسوی و کروبی اعدام است و آنان به لطف و رأفت نظام اسلامی، نفس میکشند؟ آیا ضرورت دارد به استناد ماده 286 قانون مجازات اسلامی که میگوید: «هر کس به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک، یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد به گونهای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد و فحشاء درحد وسیع گردد، مفسد فیالارض محسوب و به اعدام محکوم میگردد»، بگوییم موسوی و کروبی مصداق این ماده هستند و حکم واقعی آنان طبق قانون اسلام اعدام است؟
وقتی میشود با یک صلوات برگذشتهها، همه چیز را تمامشده اعلام کرد، چه ضرورتی دارد بگوییم: 1ـ خسارت معنوی که فتنهگران در سال 88 بر کشور و نظام وارد ساختند، جبرانناپذیر است. 2ـ موسوی و کروبی عامل اصلی ریخته شدن خون دهها بیگناه بر زمین هستند. 3ـ دروغ بزرگ تقلب، اعتماد بخشی از مردم به نظام اسلامی را مخدوش کرد. 4ـ فتنهگران با رفتار خود، دشمنان انقلاب و ملت را برای براندازی نظام اسلامی امیدوار ساختند. 5ـ با فتنه 88، اقتدار نظام اسلامی در عرصه بینالمللی آسیب دید. 6ـ تشدید تحریمهای اقتصادی سالهای اخیر، تحتتأثیر فتنه 88 دنبال شد. 7ـ با فتنه 88، قبح هجوم به برخی از مقدسات ریخته شد و…
25توصیه رهبر انقلاب به دانشجویان
هر سال در ماه مبارک رمضان جمعی از نخبگان و فعالان دانشجویی در نشست صمیمانهای با رهبر انقلاب دیدگاهها و دغدغههای خود را مطرح و به تبادل نظر درباره مسائل مختلف دانشگاهی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی میپردازند. امام خامنهای نیز در این دیدارها توصیهها و رهنمودهایی را به دانشجویان دارند. در زیر به مرور توصیههای مطرحشده در دیدار اخیر داشجویان که روز شانزدهم مردادماه 91 برگزار شد، پرداخته است.
برای دریافت اینفوگرافیک در ابعاد اصلی روی تصویر کلیک کنید
1 شرح صدر سیاسی داشته باشید
2 با اقشار مختلف جامعه در ارتباط باشید
3 مراقب نگاههای سوسیالیستی و مارکسیستی باشید
4 ایده اقتصاد مقاومتی را تبیین کنید
5 جریان دانشجویی موضع انتقادی خودش را حفظ کند
6 اعلام نظر کارشناسی متفاوت با رهبری، مخالفت با رهبری به حساب نیاید
7 نیروی جوانی خود را کشف کنید
8 آرمانگرایی را در دانشگاه زنده نگه دارید
9 بدنبال قلههای علمی باشید
10 محیط دانشگاه باید پاکیزه و معنوی باشد
11 آرمانگرایی را با پرخاشگری اشتباه نگیریم
12 در مسائل اجتماعی موضعگیری کنید
13 در تصمیمگیریها مطالعه عالمانه داشته باشید
14 در تصمیمات مصلحتها را در نظر بگیرید
15 نظرات خود را به دستگاهها ارائه کنید و موضعگیری کنید
16 از تصمیمات نسنجیده پرهیز کنید
17 کانونهای تصمیم و اقدام تشکیل دهید
18 از قول بدون علم بپرهیزید
19 مراقب رقابت بر سر پست و مقام باشید
20 سقف معرفت خود را سایتها و روزنامهها قرار ندهید
21 با قرآن و نوشتجات شهید مطهری و دیگر فضلا، معرفت دینیتان را بالا ببرید
22 به اوضاع کشور نگاه مستفسرانه داشتهباشید
23 نسبت به اوضاع کشور نقد مستمر و منصفانه داشتهباشید
24 با تشکلهای دانشجویی جهان اسلام ارتباط داشته باشید
25 امید را در خود زنده نگه دارید
لزوم توجه به وجود اسناد محکم و متقن تاریخی در تأیید وقایع مختلف مذهبی و اعتقادی، راهی برای جلوگیری از نفوذ تفکرات ساختگی و دروغین به عرصه دینی و فکری اجتماع است.
بررسی جرم سران فتنه؛
آری اکنون وقت محاکمه است، نه مناظره! / جرم سران فتنه چیست؟
روز سهشنبه(12/9/92) محمود احمدی نژاد رئیس دولت های نهم و دهم، رئیس جمهور حسن روحانی را به مناظره دعوت کرد. این دعوت به مناظره پیرو گزارش 100 روزه روحانی در سیمای ملی صورت گرفته است؛ گزارشی که بیش از اعلام عملکرد دولت تدبیر و امید، به محاکمه دولت احمدی نژاد شباهت داشت.
اما این دعوت به مناظره بازخوردهای مختلفی را به همراه داشت؛ از پاسخ مشاور رئیس جمهور در خصوص شرایط چنین مناظره ای تا جوسازی های برخی رسانه های معلوم الحال که خطاب به احمدی نژاد نوشتند «وقت محاکمه است نه مناظره».
آری اکنون به زعم همگان وقت «محاکمه» است؛ اما آسیاب به نوبت! اگر قرار به محاکمه هم باشد اولویت با کسانی است که دانسته شرایط فتنه را فراهم نمودند و به آن دامن زدند. اکنون زمان محاکمه سران فتنه است که کشور را به شرایط بحرانی و نزدیک به پرتگاه کشاندند؛ جرم سران فتنه به سادگی فراموش شدنی و بخشیدنی نیست و عامه مردم کشور چهارسال است که در انتظار رسیدگی به جرم این گناهکاران بزرگ هستند.
کلماتی همچون اتهام، قانونشکنی، جرم و مواردی از این دست که ماهیت حقوقی دارند، عموماً با آنچه در بین عامه مردم شناخته شده است، تفاوت دارد.
در این بین اما معنای واژه جرم، از حساسیتی خاص برخوردار است؛ تا آنجا که اصطلاح «جرم سیاسی»، دغدغه بخشی از سیاستمداران فعال درکشور ما به حساب میآید.
جرم، از ریشه عربی ج ر م، به معانی قطع کردن، چیدن میوه از درخت، حمل کردن، کسب کردن، ارتکاب گناه و وادار کردن به کاری ناپسند به کار رفته است. جُرم در لغت به معنای گناه، بزه و خطا بوده و از جُرم به ذنب، اِثم، سَیِّئه، عِصیان و مَعصیت نیز تعبیر می شود. در اصطلاح عبارت است از هر نوع عملی که در شرع ممنوع، و دارای کیفر دنیوی، همچون حدّ، تعزیر، قصاص، دیه و کفّاره و یا اخروی باشد؛ خواه در ارتباط با خود مجرم باشد، مانند ترک نماز و روزه و نوشیدن شراب و یا در ارتباط با دیگری، همچون ضرب و جرح و کشتن کسی.بنابراین، جرم در اصطلاح فقهی هممعنا با معصیت است.
جرم در اصطلاح حقوقی به فعل یا ترک عملی که بر اساس قانون، قابل کیفر و یا مستلزم اقدامات تأمینی و تربیتی باشد، تعریف شده است.در حقوق جزا، هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم است. با این تفاسیر مجرم کسی است که از حق بریده و به باطل روی آورده است و برکار ناپسند خود اصرار میورزد.(1)
سران فتنه یا فریبخوردگان فتنه؟
نامهای «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی » با «فتنه88» عجین شده است. این دو را گاهی «سران فتنه» مینامند و گاهی «فریبخوردگان فتنه». شاید جدال روی این دو مفهوم دارای جذابیتهای خاص باشد اما حقیقت امر آن است که اتفاقات هشت ماهه خاص سال88 (از 22خرداد تا 22بهمن) با تابلوی این دو تن اجرایی شد. آشوبها در پناه بیانیههای «موسوی» ساماندهی شد و خود او بود که رقاصان ظهرعاشورای همان سال را «مردم خداجو» نامید.
طرح ادعای مضحک وقوع تقلب در انتخابات، اهانت به تصویر امام خمینی(ره) نیز در همین دوران انجام شد، شعار علیه حمایت ایران از مسلمانان مظلوم فلسطین و لبنان با چراغسبز این دو در روز قدس همان سال بر زبان برخی افراد جاری شد. تجمعات غیرقانونی گسترده، عدم تمکین به حکم مراجع قانونی، اغتشاش در مراسم نماز جمعه، اختلال در مراسم روز مبارزه با استکبار جهانی(13آبان) و نهایتاً تلاش برای برهمزدن مراسم یوما... 12 بهمن و البته ادامه این جرایم تا زمان تجمعات غیرقانونی 25بهمن سال 1389، تنها گوشههای محدودی از رفتارهای شرمآور اغتشاشگران است که «موسوی» و «کروبی» نقش مستقیم در ایجاد آنها داشتهاند.
البته در عمل آشوبگران و افراد عموماًفریبخوردهای که در نقش پیادهنظام فتنه در خیابانهای تهران عمل میکردند، هراندازه که زشت و شرمآور باشد، هرگز مانند ایراد اتهام وقوع تجاوز به زندانیان اغتشاش در بازداشتگاهها، قتل و سوزاندن جسد افراد دستگیر شده و چند مورد دروغ برملا شده دیگر نیست، مواردی که از سوی سران فتنه اجرا شده است.
در این بین بهتر است به چند مورد از رفتارهای ضدارزشی و ناهنجار فتنهگران اشاره کنیم تا عمق فاجعه بهوقوع پیوسته از سوی آنها، مشخص شود. شاید از این رهگذر، افرادی که خود را بهخواب زده و یا کوشش میکنند با کتمان حقیقت، زمینه ایجاد مجدد اغتشاشات را فراهم کنند، دچار خجالت شده و از ادامه تلاش برای رفع حصر این دو تن دست بردارند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اهالی بصیرت ( شنبه 92/9/16 :: ساعت 11:50 صبح )
از همان لحظاتی که رییس جمهور در برنامه تلوزبونی ارائه گزارش اقدامات صد روزه دولت جدید، ترجیح داد به جای توضیح اقدامات دولت فعلی، بیشتر به بیان برخی عبارات تبلیغاتی و ارائه آماری سیاه از وضعیت گذشته بپردازد می شد حدس زد که احمدی نژاد به اظهارات روحانی واکنش نشان خواهد داد و او را به مناظره دعوت خواهد کرد، پیش بینی که به فاصله چند روز بعد بوقوع پیوست و رییس جمهور سابق با نگارش نامهای خطاب به رییس جمهور فعلی، از وی خواست تا به خاطر انتسابهای غیر واقعی به دولت گذشته، در یک مناظره تلوزیونی از گفتههای خود دفاع کند.
این واکنشهای عجیب در حالی از سوی نزدیکان رییس جمهور به درخواست مناظره رییس جمهور سابق مطرح شده است که تاکنون آقای روحانی در این باره سکوت اختیار کرده و سخنی از پذیرش یا عدم پذیرش مناظره با احمدینژاد بیان نکرده است اما آنچه بدیهی به نظر میرسد این است که بیان این استدلال از سوی اعضای دولت که «انجام مناظره در شرایط کنونی آرامش جامعه را بهم میریزد» چندان از سوی افکار عمومی پذیرفتنی نیست چرا که بسیاری معتقدند ارائه آمارها و اعداد و ارقام عجیب و جنجالی از سوی آقای روحانی در برنامه ارائه گزارش عملکرد خود -فارغ از صحت یا نادرستی- مقدمه اصلی بر هم ریختن افکار عمومی و آرامش ذهنی مردم بوده است و حال که رییس جمهور سابق درخواست مناظره با رییس جمهور فعلی را به خاطر اثبات درستی یا نادرستی آمار یاده شده اعلام داشته، بهتر است این موضوع به طور شفاف و دقیق و با برگزاری یک مناظره در رسانه ملی برای افکار عمومی مشخص شود.
این در حالی است که همین مشاورین رئیس جمهور در توجیه اقدام عجیب دولت در ارائه گزارش صد روزه استدلالهای کاملا متفاوتی داشتند. صادق مشاور رسانهای رئیس جمهور در این زمینه به ایسنا گفت: به اعتقاد دولت تدبیر و امید حق مردم است که بدانند این دولت در چه وضعیتی کشور را تحویل گرفته واقدامات را از چه نقاطی آغازکرده است؛ چراکه آنان صاحبان اصلی کشور و ولینعمتان ما هستند و باید بدانند امانتی که به دست دولتمردانشان میدهند در چه وضعی قرار دارد. وی با یادآوری اینکه «دولتمردان امانتداران مردم هستند. بر این اساس آنها باید از وضعیت امانتی که در اختیارشان قرار گرفته به مردم به عنوان صاحبان اصلی این امانت گزارش دهند و مردم را از برنامههای خود جهت صیانت از این امانت مطلع کنند؛ لذا در گزارش 100روزه، دولت تدبیر و امید دنبال تخریب دولت قبل نیست ولی وظیفه دارد سیمای واقعی بستری که میخواهد اقدامات خود را بر آن پیریزی کند ارایه دهد.
منبع: رجانیوز
دکتر حسن روحانی در زمان حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری پیش از انتخابات 24خرداد92 درخصوص شرایط مناظره در صدا و سیما و عدالت رسانهای گفت: صداوسیما باید شرایط مناظره را بین ما و دیگران را فراهم کند... ما میخواهیم صداوسیمایی داشته باشیم که اگر امشب به آقای الف توهین میشود فردا شرایط دفاع از خود برای او فراهم شود. وی همچنین این فرصت دفاع از خود را شرط عدالت در صدا و سیما دانست.
اما روز گذشته محمود احمدینژاد، رئیس دولتهای نهم و دهم با اشاره به اتهاماتی که در گزارش صد روزه حسن روحانی به دولتش وارد شده است وی را به مناظره دعوت نمود. این دعوت به مناظره اما با واکنشهای مختلفی روبرو گردید.
اکبر ترکان مشاور ارشد رئیس جمهور در این رابطه گفت: مزاج احمدینژاد با فضای آرام سازگاری ندارد و آقای احمدینژاد همطراز آقای روحانی نیست؛ همچنین وی احمدی نژاد را به عدم صداقت و دادن آمار نادرست و با سیاسی کاری متهم نموده و در پایان افزود: من نه به عنوان نماینده دولت که به عنوان شخص اکبر ترکان حاضر به مناظره هستم.
همچنین محمدرضا صادق دیگر مشاور رئیس جمهور این دعوت به مناظره را بسیار عجیب توصیف کرد. وی ادعا کرد که آنچه روحانی در گزارش 100 روزه گفت، گوشهای از واقعیات بود و این در حالی است که در هشت ساله گذشته فرصتی به کسی داده نمیشد، تا حتی نسبت به مطالبی که علیه آنها مطرح میشد، توضیحی ارائه دهند.
حمید بقایی، معاون اجرایی محمود احمدینژاد در دولت دهم واکنش های دولت را در خصوص دعوت به مناظره ای دوستانه عجیب دانست. وی گفت: باعث تعجب است که مجموعه اطرافیان آقای روحانی واکنشهای خیلی تندی از خودشان نشان دادهاند و حتی در مواردی توهین هم کردهاند.
وی افزود: اگر شما ادعا دارید که اطلاعاتتان درست است و به موارد مسلط هستید و آنچه که به مردم گفتهاید، حقیقت بوده است، چرا اینقدر برآشفته شده و وحشت کردهاید. اتفاقا شما باید استقبال کنید و فرصتی است برای اینکه حرفهایتان را در گزارش 100 روزه اثبات کنید.
بقایی در ادامه گفت: دعوت به مناظره به نوعی دعوت به پاسخگویی به افکار عمومی است. قضاوت را باید به عهده مردم بگذاریم. به هر حال دو رئیسجمهور سابق و فعلی با هم مکاتبه کردهاند، دیگران چرا وسط میآیند و برای طرفین تعیین تکلیف میکنند.
حال باید دید رئیس جمهور تدبیر و امید که پیش از انتخاب خود از صدا و سیما خواسته بود تا شرایط مناظره و دفاع از خود را برای همگان فراهم سازد، درباره این دعوت به مناظره و دفاع رئیس دولت های نهم و دهم از عملکرد خود چه تصمیمی خواهد گرفت و تا چه حد به وعده های انتخاباتی خود پایبند خواهد بود.
دانلود فیلم:
لینک1 (حجم:4MB)
لینک2 (حجم:21MB)
لینک3 (حجم:21MB)
منبع: فرهنگ
امروز اما شهریاری الگوی جهاد علمی و شهادت در راهیست که قدم نهادن در آن، آرزوی هر مسلمان ایرانی شرافتمندی است. او الگوی جوانان مستعد و غیور ایرانیست و شهید راه پیشرفت علمی ایران. شهیدی که صهیونیستها بعد از ترورش مثل کفتارهای وحشی به شادمانی پرداختند.
کینه صهیونیستها دستکم بخاطر به شهادت رساندن امثال «شهریاری» از دل ایرانیان پاک نخواهد شد؛ فرقی هم نمیکند که افرادی به جای شهادت شهید «شهریاری» از واژه «حذف فیزیکی» استفاده کنند یا مثلا سایت «ویکیپدیا» شهادت وی از سوی صهیونیستها را در صفحه «شهریاری» عمداً انکار کند.
مغزی که هرگز فرار نکرد
دکتر «مجید شهریاری» متولد سال 1345 در شهر زنجان بود. دو فرزند به نام های «محسن» و «زهرا» داشت. همسر وی «بهجت قاسمی» عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی است؛ کسی که در ماجرای ترور کنار وی بود و اکنون جانباز است.
شهید «مجید شهریاری» دوران مدرسه را در زنجان و دوره کارشناسی را در رشته مهندسی الکترونیک از سال 1363 تا سال 1368 در دانشگاه صنعتی امیرکبیر گذراند. وی برای ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد در سال 1369به دانشگاه صنعتی شریف رفت و توانست در سال 1371 در رشته مهندسی هسته ای فارغالتحصیل شود. یک سال بعد وارد دوره دکتری در رشته مهندسی هسته ای دانشگاه امیر کبیر شد و پنج سال بعد توانست این پایه تحصیلی را نیز تکمیل کند.
«شهریاری» مثل خیلیهای دیگر بود، اصطلاحاً «مغز» بود اما هرگز به کاروان فرار «مغز»ها نپیوست و ترجیح داد تمام تحصیلاتش را در ایران بگذراند و هیچگاه فریب بورسهای ادعایی و سراب رنگین زندگی در غرب را نخورد. جالب اینجاست که با ادامه تحصیل در ایران توانست همپایه و همتراز دانشمندان خارجی شود؛ هرچند دانشمندان خارجی هرگز در ایمان و تزکیه نفس بهپای وی نرسیدهاند.
شهید شهریاری پس از فراغت از تحصیل در دانشگاه امیر کبیر به عنوان عضو هیات علمی مشغول به کار شد و اواخر سال 80 به دانشگاه شهید بهشتی رفت. پلههای ترقی و رسیدن به درجه استادی را با کمک تواناییهای ذاتی خویش و نه بهرهمندی از رانتهای معمول برخیها، در حداقل زمان ممکن کسب کرد.
وی در کنار فعالیت علمی در مشاغل اجرایی نیز مشغول به خدمت بود. بهعنوان مثال دکتر شهریاری نماینده دانشگاه شهید بهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هسته ایاز سال 83 تا زمان شهادتش بود. سابقه عضویت در انجمن هسته ای ایران را داشت و مدیر گروه کاربرد پرتوها در دانشگاه شهید بهشتی بود.